در حال حاضر، بلاروس تمامی نیازهای نفتی خود را با منابع روسیه تأمین میکند. این در حالی است که با آغاز اجرای مانور مالیاتی در روسیه و کاهش تدریجی عوارض صادراتی نفت و فرآوردههای نفتی که با افزایش مالیات بر استخراج مواد معدنی همزمان گشته است، تسهیلات نفتی کاهش می یابند. مقامات بلاروس این زیان را تنها برای امسال 400 میلیون دلار تخمین زده اند و طی 5 سال آینده میزان آن بیش از 10 میلیارد دلار خواهد بود.
درست است که فعلا متوسط قیمت واردات نفت روسیه در نیمه اول سال جاری، طبق آمار کمیته دولتی آمار بلاروس، تنها با 0.2% رشد به 372 دلار برای هر تن رسیده است. اما به خاطر بوجود آمدن این شرایط فقط باید از وضعیت موجود در بازارهای جهانی تشکر کرد.
از آن گذشته، اگر در سال 2012 ما تقریباً با نصف قیمت جهانی از روسیه نفت خریداری میکردیم، اکنون اختلاف آن کمتر از 17 درصد است و این ضربه مستقیم به چنین تجارت خوبی است: خرید نفت ارزان از شرق و فروش فرآوردههای نفتی گران به غرب.
اکنون قصد داریم به ایده تنوع بخشی برگردیم. الکساندر لوکاشنکو اخیراً تهدید کرد: “اگر بخواهید کمر ما را خم کنید و قیمت نفت در بازار را در نظر بگیرید، عوارض گمرکی را با مانور مالیاتی جایگزین کنید، ما هم نفت دیگری را از بازار تهیه میکنیم”. ” فقط آیا روسیه این را می خواهد که 20-25 میلیون تن نفت خارجی – آمریکایی، سعودی یا نفت دیگری به بازارش وارد شود؟ … نفت آذربایجان از طریق اوکراین به همین طریق به موزیر وارد شد.”
برخی از مراحل در این جهت قبلاً انجام شده است. در اواخر ماه اوت، رسانهها گزارش دادند که شرکت نفت بلاروس در حال بررسی امکان اخذ مجوز از واشنگتن برای خرید نفت خام از ایالات متحده است. به همین دلیل، به نظر می رسد، آنها حتی لابیست حرفه ایی به نام دیوید گنکارلی را نیز استخدام کردند. او کار سختی در پیش رو دارد: دستیابی به رفع ممنوعیت واردات نفت آمریکا که بخشی از تحریم های اعمال شده در سال 2006 است که در رابطه با نقض حقوق بشر در بلاروس میباشد. با فرض اینکه این تحریم ها بطور کامل یا جزئی برطرف شوند، موضوع امکان سنجی اقتصادی بود آن همچنان باقی می ماند. تاکنون این عامل همه ابتکار عمل ها در جهت تنوع بخشی را از ریشه خشکانده است.
سانتا باربارای ونزوئلایی
زمانی در مینسک در رویای یافتن جایگزینی برای نفت روسیه در ونزوئلا بودند. حتی یک قرارداد دو ساله برای تامین 14 میلیون تن بین شرکت نفت بلاروس و PDVSA ونزوئلا منعقد شد. با این حال، حمل و نقل از طریق کل اقیانوس اطلس بسیار گران تمام میشد. در سال 2010-2011 طبق برآوردهای مختلف، حدود 10 تا 15 درصد از حجم مورد نظر از طریق بنادر اودسا، کلایپدا و موگا (استونی) به بلاروس منتقل میشود. اینگونه “سانتا باربارا” (نام میدانی نفتی و نوع نفت ونزوئلا) به پایان رسید. علاوه بر این، روابط با روسیه بهبود یافت و جستجوی خوشبختی در خارج از کشور بی ربط می نمود. برخی هنوز بر این باورند که مسکو از ترس از دست دادن بازار بلاروس عقب نشینی کرد. تلاش هایی برای خرید نفت از جمهوری آذربایجان و ایران و حمل آن از طریق بندر اودسا و سپس حمل ریلی و خط لوله اودسا – بردی انجام شد. به گزارش رویترز، در سال 2017 بلاروس در مجموع 560 هزار تن نفت خام نوع Azeri Light و CPC Blend وارد کرده است. اما ما بر سر قیمت با باکو به توافق نرسیدیم و همکاری پس از چند محموله کوچک قطع شد.
زمانی حتی سعی کردیم نفت را در ایران استخراج کنیم – در میدان نفتی جفیر، اما این پروژه از بین رفت و تحریم های آمریکا علیه تهران آن را به طور کامل به پایان رساند. در سال 2017 دو محموله از نفت ایران- 600 و 800 هزار بشکه- به پالایشگاه نفت موزیر ارسال شد. گزینههای مختلفی برای محاسبه و تحویل از طریق اودسا و ونتسپیلس بررسی شد، اما باز هم پیشرفتی حاصل نشد.
خرید نفت از قزاقستان ممکن بود، اما حمل و نقل از طریق خاک روسیه کار غیرممکنی بود. روسها به همین سادگی اجازه نمی دهند نفت قزاقستان وارد “لولههای” آنها شود.
تجربه همسایه
ما در چنین مواردی تنها نیستیم. تقریباً تمام همسایگان ما به دنبال جایگزینی برای نفت روسیه هستند. به عنوان مثال، کنسرسیوم سوخت لهستان Orlen حدود 40 درصد از نفت خود را از ایالات متحده، عربستان سعودی، نیجریه و آنگولا دریافت میکند. این امر به همسایگان اجازه داد امسال تا تقریباً 30٪ خرید نفت روسیه برای پالایشگاه پلوتسک را کاهش دهند: از 6 تا 8.4 میلیون تن نفت در سال به 5.4 تا 6.6 میلیون.
باید توجه داشته که پالایشگاه پلوتسک می تواند 61 نوع نفت را پالایش کند ولی پالایشگاههای ما – 18 نوع. به هر حال، یکی از اهداف نوسازی پالایشگاه موزیر، که در سالهای 2006-17 انجام شد، امکان پالایش انواع بیشتر نفت بود. بنابراین از نظر تئوری، حتی بصورت جزئی، امکان جایگزینی وجود دارد.
تجربه اوکراین جالب است. در ماه ژوئیه، نفتکش Wisdom Venture با 75 هزار تن نفت آمریکایی نوع Bakken وارد اودسا شد. درست است که با توجه به اطلاعات Argus، اوکراینیها این محموله را در بازار نقدی، در زمانی که به دلیل تولید زیاد، قیمت ها با کاهش حداکثری همراه بود – حدود 40 دلار برای هر بشکه، تقریباً برابر با قیمت تمام شده- خریداری کردند. Wisdom Venture اکنون هزینه حمل و نقل را با یک تانکر کلاس Suez، 160 هزار دلار در روز و در مدت زمان 25 روز محاسبه میکند. بنابراین هزینه حمل و نقل حدود 7.6 دلار برای هر بشکه و قیمت کل به همراه تحویل تا اودسا حدود 58 دلار برای هر بشکه بود. برای مقایسه: پالایشگاه Ukrtatnafta اوکراین، نفت Azeri light آذربایجانی را با 65 دلار برای هر بشکه بدون در نظر گرفتن هزینه تحویل خریداری میکند.
اما در اوکراین، پالایشگاه کرمنچوگ کمابیش عملکردی دارد و بخش کوچکی از نیاز داخلی سوخت کشور را تأمین میکند. استفاده از فرصت ها برای خرید نفت با قیمت زیر بازار در حجم مورد نیاز پالایشگاههای بلاروس بسیار دشوارتر است.
رویاهای آمریکایی
می توان هر اندازه که میشود در خصوص ارسال نفت به دوردست ترین مناطق مزاح کرد ولی اگر تمام مراحل منطقی بررسی شوند، ممکن است امکان اینگونه کارها نیز وجود داشته باشد. چه پیش بینیهای تردید برانگیزی که در مورد نفت و گاز شیل انجام نشده بود، تا اینکه ایالات متحده و کانادا اوپک را به همراه روسیه به بازار جهانی منتقل کردند. به عنوان مثال، در آوریل سال جاری ، به محض آغاز داستان ورود نفت آلوده روسیه به اروپا، صادرکنندگان آمریکایی فوراً پیشنهاد جایگزینی را به اتحادیه اروپا دادند. اکنون آنها حدود 2.5 میلیون تن نفت در ماه به اتحادیه اروپا وارد میکنند، از جمله به کشورهایی که به طور سنتی مشتریهای روسیه محسوب میشدند. از آنجا که هم اکنون بیش از اندازه کافی نفت در جهان وجود دارد، می توان آن را نه تنها از روسیه بلکه از بسیاری از کشورهای دیگر نیز خریداری کرد. مسائل حمل و نقل نیز کاملاً قابل حل است. اما برای بلاروس ، مشکل اصلی انتخاب تأمین کنندگان و تدارکات نیست ، بلکه قیمت است.
تفاوت بین قیمت های جهانی و روسیه برای سال های متمادی، برای مسئولان بسیار مناسب بود که سفیر پیشین روسیه، میخاییل بابیچ آن را به عنوان یارانه نامید و حجم آن را نیز ذکر کرد. از دست دادن این قیمت به طور قابل ملاحظه ای ثبات مدل اقتصادی – اجتماعی بلاروس را تضعیف میکند و با عواقب ناخوشایند بسیاری همراه خواهد بود. اقدامات مینسک برای تنوع بخشی به منابع نفتی هم در داخل بلاروس و هم در روسیه با بی اعتمادی همراه میباشد. اکثریت این اقدامات را نه چندان واقعی می دانند که تلاش دارد موقعیت خود را در مذاکرات با مسکو در مورد شرایط تأمین هیدروکربنها تقویت کنند. لازم است هرطور شده به سال 2025 برسیم، زمانی که بازار مشترک انرژی قرار است برقرار شود. در واقع، در حال حاضر قیمت واردات نفت و گاز از روسیه بسیار جذاب تر از همه تلاش ها از طریق لهستان، کشورهای بالتیک یا اوکراین است. اما هر لحظه ممکن است اوضاع تغییر کند. رسوایی نفت “کثیف” نشان داد که روسیه تا آن اندازه که ما عادت کرده بودیم تأمین کننده مورد اعتمادی نیست.
ضرر و زیان ناشی از مانور مالیاتی فقط به صورت مقدماتی محاسبه شده است و اندازه واقعی آنها بعداً و در صورت عدم امکان “توافق دوستانه” با “برادر بزرگتر” برای جبران خسارت ها معلوم میشود. بنابراین ممکن است روزی گزینههای مسیرهای شمالی یا جنوبی از نظر اقتصادی بسیار سودمند باشند. یا حداقل به عنوان یک وزنه خلاف جهت تلاش برای “خم و کج کردن” حاکمیت کاملاً عمودی ما عمل نمایند